مدیران نواندیش

کارفرمایان چه نقشی در انگیزه کارکنان دارند؟

شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۱۴ ب.ظ


انگیزه عبارتست از اشتیاق ذاتی کارکنان و بهره‌گیری از آن برای انجام فعالیت‌های مربوط به کار. انگیزه یک نیرو و اشتیاق درونی است که موجب تصمیم‌گیری فرد برای اقدام به عمل می‌شود. هر فردی انگیزه دارد. هر کارمندی فعالیت‌ها، رویدادها، افراد و اهدافی در زندگی خود دارد که به او انگیزه می‌دهند.

انگیزه فردی تحت تأثیر عوامل بیولوژیکی، فکری، اجتماعی و عاطفی است. همچنین، انگیزه یک نیروی محرک ذاتی است که می‌تواند تحت تأثیر عوامل خارجی قرار بگیرد.

چگونه انگیزه کارکنان را تشویق کنیم؟

مهم ترین وظیفه کارفرمایان ایجاد انگیزه در کارکنان در محل کار است. برای ایجاد یک محیط کار که کارمند در مورد کار خود با انگیزه است، نیازمند عوامل ذاتی رضایتمندی و عوامل تشویقی بیرونی هستید.

اغلب سازمان‌ها به روابط کارکنان، ارتباطات، شناخت و مسائل مربوط به مشارکت که برای افراد با اهمیت است، توجهی نمی‌کنند.

کارفرمایان درک می‌کنند که باید یک محیط کار که باعث انگیزش در افراد می شود، ایجاد نمایند. اما بسیاری از کارفرمایان نمی‌توانند درکی در مورد اهمیت انگیزه جهت انجام مأموریت و چشم‌انداز شرکت داشته باشند. حتی زمانی که به اهمیت انگیزه پی می‌برند، آن‌ها از مهارت و دانش لازم برای ایجاد انگیزه در کارکنان در محل کار برخوردار نیستند.

در محیط های کاری مدرن و امروزی، چیدمان نیروی انسانی و نقش آن در موفقیت و شکست کسب و کار، جایگاهی به مراتب متفاوت تر از گذشته به خود گرفته و این باعث شده تا تا نگاه دقیق تری به فرآیند مدیریت در عصر حاضر بیاندازیم.در مقاله "چرا باید در کارکنان خود انگیزه ایجاد کنیم؟ " این موضوع را بررسی نموده ایم.

ادامه مطلب

  • modirno modirno

۳ گام در مدیریت اعضای تیم

سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ق.ظ

 در مقاله "مهارت های مهم در مدیریت تیم" به موضوع سپردن مسئولیت به افراد تیم، انگیزه دهی به آنها و توسعه و پروش تیم پرداختیم در این مقاله نیز به نکات مهم دیگری در این خصوص می پردازیم که راهنمای شما در این مسیر هستند.

۱-با اعضای تیم خود و سایر افراد ارتباط برقرار کرده و با آن ها کار کنید.

تقریبا می توان گفت که توانایی برقراری ارتباط  یک مورد ضروری برای موفقیت در تمامی نقش هاست. اما توانایی ها و تکنیک های خاصی وجود دارند که شما به عنوان یک مدیر باید از آن ها استفاده کنید.

حال به نحوه برقراری ارتباط با هریک از اعضای تیم می پردازیم :

با افراد درون تیم خود ارتباط برقرار کنید.

نظر به این که مدیر یک تیم هستید، بنابراین باید جلسات منظم زیادی را مدیریت کنید. تمامی انواع جلسات، خصوصاً جلساتی که به صورت منظم برگزار می شوند، به هدر دادن وقت افراد معروف اند! بنابراین باید تسلط و توانایی خود را برای برگزاری جلسات به صورت مؤثر افزایش دهید.

در بسیاری از جلسات، مانند جلسات طوفان فکری، شما به عنوان مدیر یک تیم باید وضعیت را به صورت آرام حفظ کرده و لازم است که این کار را به راحتی انجام دهید.

شنونده ی فعالی باشید، واقعا بشنوید و گوش کنید که افراد چه می گویند، درست گوش دادن یکی دیگر از توانایی های مهم مدیران و همچنین سایر افراد است. سعی کنید در این کار ماهر شوید.

اکثر مدیران موفق شنونده های بسیار خوبی هستند. این کار به آن ها کمک می کند تا خیلی زود مسائل را کشف و حل کنند. همچنین این امر از سوءتفاهم های سنگین جلوگیری کرده و اعتماد را در میان اعضای تیم ایجاد می کند.

با افراد خارج از تیم ارتباط برقرار کنید.

احتمالا رئیس شما مهم ترین فردی است که لازم است با او در ارتباط باشید. وقت بگذارید تا متوجه شوید که رئیس شما چه انتظاری از شما و اعضای تیم تان دارد. اگر بتوانید به درستی متوجه شوید که چه چیزی مورد پسند و رضایت رئیس تان است و ترجیح می دهد کارها چگونه ارائه شوند، نظر مثبت او را به سمت خود جلب کرده و دیدار موفقی با او خواهید داشت.

به خودتان ترس راه ندهید و هر سوالی که در زمینه ی رهبری و مربیگری دارید از رئیس تان بپرسید؛ معمولاً شما می توانید موارد زیادی را از او یاد بگیرید اما ممکن است او در این زمینه فعال نباشد.

اگر شما ارتباط نزدیکی در زمینه ی مشورت با رئیس دارید، مطمئن باشید که قادر به استدلال بسیاری از مسائل خواهید بود. ابتدا موضوع ایجاد شده و خلاصه ای از تفکرات خود را برای او شرح داده سپس از او درخواست کمک کنید.

گذشته از این، به عنوان یک مدیر بخشی از  وظیفه ی شما توجه داشتن به تیم و محافظت از آن در برابر فشارهای بی دلیل و ناحق است. مهارت ابراز وجود و مذاکره ی برد - برد را بیاموزید، چرا که ممکن است شما با مذاکرات اضافی در رابطه با سایر مسائل از کار دور شوید.

بخش دیگری از وظیفه ی شما به عنوان مدیر، ایجاد تعامل میان تیم خودتان و سایر گروه هاست. با این افراد صحبت کنید که چه انتظاری از شما دارند و چگونه می توانند به شما کمک کنند.

ادامه مطلب

  • modirno modirno

مزایای ارزیابی ۳۶۰ درجه

چهارشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ق.ظ



 ارزیابی ۳۶۰ درجه یک روش و ابزار کارآمد برای سازمان هاست که کارکنان را قادر می سازد بازخورد عملکرد خود را از سرپرست، همکاران، مشتریان و ... دریافت کنند. در اغلب ارزیابی های ۳۶۰ درجه کارکنان توسط خودشان نیز ارزیابی می شوند.

ارزیابی ۳۶۰ درجه به هر فرد  اجازه می دهد تا از چگونگی اثرگذاری عملکرد خود  بر دیگر کارکنان، همکاران و مدیران  آگاهی یابد. بیشترین تاثیر فرآیند ارزیابی ۳۶۰ درجه، بازخوردی است که بر پایه ی رفتار کارکنان می باشد، رفتاری که توسط دیگر همکاران قابل مشاهده است.

هدف از ارزیابی ۳۶۰ درجه کمک به افراد جهت درک نقاط قوت و قابل بهبود آنها و درگیر کردن جنبه های مورد نیاز افراد جهت توسعه فردی و حرفه ای آنها می باشد.

روش کار ارزیابی :

- فرآیند و ابزارهای مورد نیاز جهت ارزیابی را انتخاب کنید.

- یک ارزیاب انتخاب کنبد.

- از بازخورد ها استفاده کنید.

- بازخورد ها را مرور و  بررسی کنید.

- فرآیند ها را با یک سیستم مدیریت عملکرد بزرگتر ادغام کنید.

اگر ارزیابی ۳۶۰ درجه درست پیاده سازی شود، کارکنان را به ارائه خدمات به مشتری تشویق و به آنها جهت توسعه مهارت های فردی کمک می کند، اگرچه در صورت پیاده سازی نادرست، سازمان دچار فاجعه ایی می شود که برای بهبود آن ماه ها و سالها زمان نیاز است.

https://www.appraisal-smart.com/Image_Man_In_Circle_Web.jpg

مزایای ارزیابی ۳۶۰ درجه :

ارزیابی ۳۶۰ درجه جنبه های مثبت بسیاری دارد. انجمن آموزش و توسعه آمریکا (ASTD) روش های آموزشی بیش از ۷۵۰ سازمان را مرور کرد و  ۵۵ سازمان که در فرآیند آموزش پیشرو بودند، به شدت به بازخورد کارکنان از جمله بازخورد ۳۶۰ درجه تکیه کرده و با بررسی این بازخورد ها و عملکرد افراد،  برنامه های توسعه فردی برای کارکنان در نظر می گرفتند.  ASTD  هم چنین  اعلام کرد که درصد این سازمان ها برنامه های توسعه فردی و ۲۵ درصد ارزیابی ۳۶۰ درجه را برای بیشتر کارکنان خود به کار می برند.


ادامه مطلب

  • modirno modirno

۶ مزیت تقسیم بندی بازار برای کسب و کارها

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ب.ظ


تصور کنید معلم هستید و تنها چیزی که به شما می‌گویند این است که شما باید به دانش آموزان درس بدهید! مطمئنا شما سوال‌ های زیادی خواهید داشت ...

به کدام پایه از دانش آموزان باید درس بدهم؟ موضوعی که باید تدرس کنم چیست؟ برنامه زمانی کلاس چیست؟ و غیره. اگر شما این سوالات را نپرسید، آنگا اصطلاح دانش آموزان برای شما یک اصطلاح بسیار عمومی و کلی خواهد بود، و شما نمی‌ دانید که به چه کسی باید درس بدهید و یا اینکه چه چیزی را باید تدریس کنید.

همین موضوع را می‌ توان درباره شرکت‌ها مطرح کرد. اگر شما بازارتان را تقسیم بندی نکنید، آنگاه کارمندان شما نمی‌دانند به چه کسانی باید محصولات را بفروشند و یا اصلا چه چیزی را باید بفروشند. شما نمی‌توانید بدون تقسیم بندی بازار، یک استراتژی بازار را تهیه کنید.

تقسیم‌ بندی‌ بازار توسط شما و بر اساس آمیخته بازاریابی شرکت انجام می‌ گیرد. اگر بخش خاصی را مورد هدف قرار داده ‌اید، باید آمیخته بازاریابی خود را تغییر داده  و آن را با نیازهای آن بخش خاص هماهنگ کنید. بنابراین بدون تقسیم بندی، گروه هدف شما جمعیتی بیش نیست و شما هرگز نخواهید فهمید که چگونه می‌ توانید آنها را برای فروش محصولات خود مورد هدف قرار دهید.

تقسیم بندی بازار

۶ مزیت اصلی تقسیم بندی بازار عبارتند از:

۱) تمرکز شرکت

تقسیم بندی یک روش مؤثر برای افزایش تمرکز یک شرکت به بخش ‌هایی از بازار است. اگر شما تمرکز و توجه بهتری داشته باشید، بدیهی است که می‌ توانید کسب و کار بهتری نیز داشته باشید. شرکت‌ های خودرو سازی متعددی تمرکز خود را به بخش ‌های کوچک خودرو معطوف کرده ‌اند.

یعنی اینکه شرکت تمرکز و توجه خود را برای رسیدن به سود و بازده بیشتر تغییر داده است. بنابراین شرکت‌ها بخش‌ های جدید را مبنای استراتژی‌ های خود قرار می‌ دهند که باعث تمرکز و سودآوری آن شرکت می‌ شود.

۲) افزایش رقابت

طبیعتاً، وقتی که توجه و تمرکز شما افزایش پیدا کند، رقبای شما در آن بخش از بازار افزایش پیدا می‌ کنند. اگر تمرکز شما بر روی افراد جوان است، پس یادآوری برند شما و قضاوت آن توسط جوانان بسیار فراوان و زیاد است.

اگر سهم بازار شما افزایش یابد آنگاه احتمال ورود یک رقیب به این بازار بسیار کم می‌شود. و وفاداری به برند شما افزایش می‌ یابد. بنابراین تقسیم بندی بازار باعث افزایش رقابت یک شرکت از منظری نو و جدید می ‌شود.

ادامه مطلب

  • modirno modirno

چگونه با تیم جدید تان آشنا می شوید؟

سه شنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ


به عنوان یک مدیر، اولین جلسه آشنایی با تیم جدید می تواند سخت و خسته کننده باشد. شما دوست دارید که مطمئن شوید که این جلسه در کمال آرامش هدایت می شود تا توانایی مدیریت و رهبری خودتان را اثبات کنید، اما لازم است که این کار را بدون آسیب زدن به شور و ذوق اعضای تیم و یا پایمال کردن فرهنگ تیم انجام دهید.

ما در اینجا راهکارهایی را در اختیار شما قرا ر می دهیم تا بهترین عملکرد را در این زمینه داشته باشید.

۱.در مورد تیم جدید تان تحقیق کنید.

 اگر یک شبکه ی یکپارچه ی اطلاعات درون سازمانی در ارتباط با مشخصات کارمندان، در سازمان وجود دارد حتما آن را مطالعه کنید تا اطلاعاتی در مورد مهارت های حرفه ای و عملی کارمندان و یا سایر اطلاعات مفید در اختیار شما قرارگیرد. زمانی که چنین اطلاعاتی در رابطه با اعضای تیم در اختیار داشته باشید؛ به تیم شما ثابت می شود که شما قبل از آشنایی با آن ها، ارزش قائل شده و برای شناخت اعضای تیم وقت گذاشته اید.

اگر هم چنین شبکه ی اطلاعاتی در دسترس شما نیست، می توانید از بخش مدیریت منابع انسانی کمک بگیرید، چون ممکن است که اطلاعاتی در رابطه با اعضای تیم جدید در اختیار داشته باشند.

از این اطلاعات استفاده کرده و سعی کنید که چهره ی افراد، اسم و محل زندگی  آن ها را به خاطر بسپارید. اگر در به خاطر سپردن اسامی مشکل دارید، سعی کنید از متد ارتباط چهره استفاده کنید، به این صورت که یک ارتباط بین اسامی و یک ویژگی منحصر به فرد از افراد ایجاد کنید. همچنین سعی کنید تا تلفظ درست اسم افراد را یاد بگیرید.

در صورت امکان قبل از اینکه وظیفه ی جدیدتان را در اختیار بگیرید برنامه ای برای صحبت کردن با رئیس خودتان و همچنین مدیر سابق تیم داشته باشید تا اطلاعاتی در مورد نقاط قوت و ضعف افراد تیم و همچنین بازخوردهای رفتاری تیم و هر برخوردی که نیاز است از آن دوری کنید را فرا گیرید.

ادامه مطلب

  • modirno modirno

بی انگیزه بودن کارکنان چه پیامدهایی دارد؟

يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ب.ظ



ایجاد انگیزه در کارمندان برای انجام دادن وظایف شغلی خود در سطح رضایت‌بخش یا بهتر می‌تواند چالش برانگیز باشد. کارکنان زمانی انگیزه‌ دارند  و نسبت به نتیجه کار خود متعصب هستند که خودشان مسئول انجام کارهایشان باشند. کارکنانی که انگیزه‌ای برای کسب موفقیت در شرکت شما ندارند، بصورت منفی بر دیگر افراد محل کار تأثیر می‌گذارند که حتی می‌تواند بطور مستقیم بر موفقیت کسب‌وکار کوچک شما اثر بگذارد. نارضایتی از محل کار، انگیزه کارکنان را از بین برده و منجر به پیامدهای منفی می‌شود.

درمقاله حاضر به ۴ پیامد ناشی از بی انگیزه بودن کارمندان در سازمان می پردازیم :

۱- عملکرد ضعیف

کارکنانی که بی انگیزه اند، کارشان را در سطح پایین‌تری نسبت به سایر کارمندان انجام می‌دهند. اگر هیچ هیجانی برای انجام مأموریت شرکت وجود نداشته باشد، دستیابی به سرعت مورد نیاز برای تکمیل پروژه دشوار خواهد شد.

بهره‌وری کم، ناشی از بی انگیزه بودن کارمند بوده و سایر کارکنان ممکن است احساس کنند که باید برای جبران وظایف ناتمام، به سختی کار کنند. همبستگی اهداف شرکت با اهداف کارکنان، به آنها کمک می‌کند تا متوجه اهمیت موقعیت خود شوند و با تشویق‌ درمی یابند که مورد قدردانی قرار گرفته اند.

با این حال، عملکرد ضعیف کارکنان می‌تواند باعث هدر رفت زمان در کسب‌وکارهای کوچک ‌شود و انجام پروژه‌ها به صورت ناتمام یا با تأخیر می‌تواند به طور مستقیم بر درآمد شما تأثیرگذار باشد.

به گفته آقای علی معبودی در مقاله "۶ راهکار برای انگیزه بخشی به پرسنل" ، یکی از مشکلات اصلی حوزه کسب و کار در سال های اخیر، کاهش وفاداری نیروی کار به دلیل حجم بالای اخراج ها، کاهش حجم کار و تغییر ساختارها بوده است و در گام اول باید وضعیت کسب و کارتان را در این مورد بررسی نمائید تا بتوانید راهکارهای بهینه ای جهت ارتقا سطح انگیزه همکاران و در نتیجه ثبات و ارتقا سودآوری مجموعه خود داشته باشید.
ادامه مطلب

  • modirno modirno



در مقاله قبلی به توضیح رفتار مصرف کننده و اهمیت آن در کسب و کار پرداختیم و گفتیم که اهمیت درک رفتار مصرف کننده برای بازاریابان چه ضرورتی دارد. در این مقاله نیز به ادامه مطلب پرداخته و توضیحاتی در این خصوص ارائه می دهیم.

۳-درک عوامل تأثیرگذار بر رفتار خرید مصرف‌کننده

بازاریابان باید تا قبل از ورود مصرف‌کننده به بازار عواملی را که بر رفتار خرید آن‌ها اثرگذار می‌باشند، شناسایی نمایند. عوامل متعددی برروی تصمیم خرید مصرف‌کنندگان تأثیر می‌گذارند مانند عوامل اجتماعی، فرهنگی، روانی و شخصی.

درک این عوامل به بازاریابان کمک می‌کند تا محصول را در زمان مناسب به مصرف‌کنندگان بازار هدف بفروشند. به عنوان مثال، اگر بازاریابی محصولات حلال را به فروش می‌رساند، ابتدا باید همه عواملی را که می‌توانند بر مصرف‌کنندگان محصولات حلال تأثیرگذار باشند، شناسایی نماید. به عنوان مثال آن‌ها باید مناطق خاصی را که غذای حلال بیشتر در آن‌ها بفروش می‌رسد به عنوان بازار هدف خود قرار دهند.

بازاریابان باید به تأثیرات فرهنگی همانند دین، ارزش‌ها و هنجارهای مردم یا جوامع مورد هدف و شیوه زندگی مصرف‌کنندگان هدف توجه نمایند.

بازاریابان می‌توانند استراتژی‌های مختلفی را پیشنهاد دهند تا مصرف‌کنندگان هدف را به خرید محصولات یا خدمات متقاعد کنند.

علاوه براین بازاریابان باید عوامل تأثیرگذار بر تصمیم خرید مصرف‌کنندگان را شناسایی کنند. اگر بازاریابان نتوانند این عوامل را بشناسند، موفق به متقاعدکردن مصرف‌ کننده به خرید محصول نخواهند شد یا خواسته‌های مصرف‌کنندگان برآورده نمی‌شود.

برخی متغیرها به طور مستقیم قابل مشاهده نیستند. در چنین شرایطی، درک کامل مفاهیم و نظریات رفتار مصرف‌ کننده به بازاریابان کمک می‌کند تا رفتار خرید مصرف‌ کننده را به میزان معقولی پیش‌بینی نمایند.

بنابراین، درک رفتار مصرف‌ کننده در هنگام خرید یک محصول بسیار پیچیده است و نیازمند این است تا بازاریابان به طور مداوم مفاهیم و نظریه‌های مختلف در زمینه بازاریابی موفق را درک کنند و در کار خود استفاده نمایند.

۴-درک تصمیم مصرف‌کننده در مورد رد یک محصول یا خدمت

بازاریابان باید بر نحوه پاسخگویی و واکنش مصرف‌ کننده در مورد تمام محصولات و خدماتی که به بازار عرضه می‌شوند توجه نمایند. بازاریابی موثر یک محصول توسط فروشندگان، به ارائه درست محصول به افراد متناسب با آن کمک می‌کند.
ادامه مطلب

  • modirno modirno

۳ راهکار عملی در مدیریت کسب و کار

يكشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۴۳ ب.ظ


 خیلی از ما بدون تسلط کامل بر هنر مدیریت خودمان، زندگی را طی می‌کنیم. کار بخش مهمی از زندگی ماست و باید نکات مهم و کاربردی این حوزه را یاد گرفته و از آنها استفاده کنیم. این نکته در مورد کارآفرینان نیز صدق کرده و باید به نکات اساسی و لازم توجه کرده تا از این بخش بیشترین سود را ببرند.

۱-مدیریت زمان

زمان در حال گذر است نمی‌توانیم آن را افزایش دهیم و به قدر کافی از آن در اختیار نداریم. بنابراین لازم است نهایت استفاده را از آن ببریم. دو روش برای حداکثر بهره‌برداری از زمان وجود دارد :

- استفاده‌ی "کارآ" از زمان: برای هر حجم از زمان، دو برابر فعالیت کنیم.

- استفاده‌ی "کارآمد" از زمان: برای انجام دادن کارهای درست، تمرکز کنیم.

به طور ایده‌آل لازم است از زمان هم به طور کارآ و هم کارآمد بهره ببریم.

خیلی از دوره‌های مدیریت زمان، بر کارایی زمان تمرکز دارند. سعی کنید، بر کارآمدی زمان تمرکز کنیم. در ابتدا تمرینی را انجام می‌دهیم:

- ده یا بیست سال گذشته را به یاد بیاورید. چه چیزی از آن سال‌ها، بیشتر به خاطرتان می‌آید؟

- می‌خواهید امسال را در بیست سال آینده، چطور به یاد بیاورید؟

افزایش ۸ درصدی حقوق، انجام دادن ۲۱۲۵ ساعت کار و... این ها گزینه‌هایی هستند که ممکن است به خاطرتان بیاید. سال‌هایی هستند که از آن ها چیز به درد بخوری به خاطر نمی‌آید.

سال‌های هدر رفته‌ی زیادی در زندگی همه‌ی ما وجود دارد. زندگی را باید به شیوه‌ای دیگر و خاص ادامه داد تا سال‌هایی به یادماندنی را برایمان بر جای گذارد. برای ماندگار شدن یک سال، چند هدف تعیین کنید.

ممکن است رسیدن به برخی اهداف، بیشتر از یک سال طول بکشد، اما بهتر است که برایش تلاش کنید و این تلاش برایتان ماندنی شود تا اینکه اصلاً هدفی نداشته باشید. وقتی هدف خود را تعیین کردید، برای به دست آوردن آن، در هرس کردن هر چیز مزاحمی، بی‌رحم باشید. خواهید دید که بخش بزرگی از زندگی شما، همهمه بوده و حجم زیادی را اشغال کرده است. همهمه‌ها را از بین ببرید و بر روی هدفتان تمرکز داشته باشید.
ادامه مطلب

  • modirno modirno


ارزیابی رفتار مصرف‌کننده نگاهی دقیق به انگیزه‌ها، استدلال‌ها و اقداماتی که به تصمیم خرید می‌انجامد را دارا می‌باشد. شناخت جنبه‌های رفتار مصرف‌کننده و روش‌های مطالعه، بینش ارزشمندی برای کسب‌وکار فراهم نموده و تکنیک‌های مهمی برای پیشرفت کسب‌وکارتان به شما پیشنهاد می‌کند.

رفتار مشتری

روانشناسی رفتار مصرف‌کننده از منظر دلایل خرید و عوامل مرتبط که می‌توانند بر تصمیم‌گیری اثرگذار باشند، به طور گسترده‌ای مورد مطالعه قرار گرفته است. هنگام خرید، اکثر مصرف‌کنندگان به طور مداوم فکر می‌کنند که چرا و به چه علت این خرید را انجام می‌دهند اما استدلالشان ترکیبی از چندین جنبه است.

تحقیقات سه دلیل اساسی خرید را یافته‌اند:

-نیاز : غذا، محل سکونت، پوشاک، مراقبت‌های بهداشتی، مراقبت از کودکان و ....

-نماد وضعیت اجتماعی : لباس‌های مد روز، ماشین‌های گران قیمت، خانه‌های بزرگ

-هدایا : خرید با هدف هدیه‌دادن به دیگران

تحقیقات همچنین سه دلیل خریدن نکردن مصرف‌کنندگان را نیز پیدا کرده‌ا‌ند:

-عدم نیاز : مصرف‌کننده به آن محصول احتیاج ندارد و آن را خریداری نمی‌کند.

-کمبود مالی : پولی برای خرید کردن کافی نیست.

-دوست نداشتن : مصرف‌کننده محصول را دوست ندارد.

چگونه رفتار مصرف‌کننده مورد مطالعه قرار می‌گیرد؟

با گذشت زمان، محققان اجتماعی روش‌های زیادی را برای بررسی مصرف‌کنندگان و رفتارهایی که باعث تصمیم به خرید می‌شوند یافته‌اند.

تحقیقات به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ تحقیق اولیه که به صورت فردی یا سازمانی طراحی و اجرا می‌شود، تحقیق ثانویه از اطلاعاتی که توسط دیگران جمع‌آوری شده و برای نتیجه‌گیری‌های جدید یا متفاوت استفاده می‌شود.

بعضی از روش‌های تحقیق اولیه عبارتند از:

-نظرسنجی‌ها : نظرسنجی یک روش ایده‌آل برای جمع‌آوری مقدار زیادی اطلاعات خاص است، می‌تواند شامل سوالات باز باشد (به عنوان مثال، شما ساکن کدام شهر هستید؟) یا سوالات چند گزینه‌ای (به عنوان مثال، آیا ازدواج کرده‌اید؟ بله یا خیر). نظرسنجی‌ها می‌توانند از طریق ایمیل ارسال یا توسط اشخاص انجام شوند.

ادامه مطلب

  • modirno modirno

۱۰ مورد از مهم ترین مهارت های بازاریابی

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ب.ظ


وقتی با افراد موفق در ارتباط باشید، یکی از جالب ‌ترین کارهایی که می‌ توانید انجام دهید این است که سعی کنید مهارت‌ هایی که باعث موفقیت فرد در آن حرفه و آن نقش شده را تعیین کنید. این کار در حرفه بازاریابی جالب‌ تر نیز هست زیرا بازاریابی در طول دهه گذشته بسیار تغییر کرده است. بازاریاب‌ های موفق می‌ توانند ویژگی‌ های بسیار مختلف و گسترده‌ ای داشته باشند، اما ما در اینجا ۱۱ مورد از مهم ترین مهارت های بازاریابی که بسیار پر کاربرد اند را شناسایی کرده ایم.

مهارت‌ های بازاریابی مهم و ضروری :

به طور کلی، بازاریابان بسیار موفق امروز:

۱- بازاریابانی سودآور و درآمد محور هستند.

۲- مشتریان و بازارهای خود را می ‌شناسند.

۳- تجربه قابل ملاحظه ای را برای مشتریان به وجود می‌ آورند.

۴- داستان سراهای بسیار خوبی هستند.

۵- همه چیز را امتحان می‌ کنند و بر مبنای فرض و گمان پیش نمی روند.

۶- هرگز از کسب ترفندهای بازاریابی جدید دست نمی‌ کشند.

۷- از داده‌ ها و اطلاعات برای تصمیم گیری استفاده می‌ کنند.

۸- از کار کردن با تکنولوژی لذت می‌ برند.

۹- کار خود را طبق برنامه مدیریت می‌ کنند.

۱۰- بسیار خوب می‌ نویسند.

۱۱- نتایجی خاص و قابل مشاهده ارائه می ‌دهند.

۱-بازاریابی درآمد محور

بازاریابانی که می ‌توانند محرک سود و درآمد باشند، در این حرفه رشد خواهند کرد. زیرا اکثر مدیران باور دارند که بازاریابان از اهداف تجاری شرکت جدا شده‌ اند.

بررسی جدید انجام شده توسط گروه بازاریابی Fournaise نیز به این موضوع اشاره کرده است – ۷۸ درصد از مدیران اجرایی به طور اشتباه فکر می‌ کنند که بازاریابی بر روی ایجاد رشد درآمدی متمرکز نیست و ۸۰ درصد از مدیران اجرایی باور دارند که بازاریاب‌ ها از اهداف مالی کوتاه مدت و بلند مدت جدا شده‌ اند. بازاریاب‌ هایی که بتوانند تلاش خود را به بهبود درآمد مرتبط کنند، در چنین محیطی رشد خواهند کرد.
ادامه مطلب

  • modirno modirno